چرا وایکینگها به بیماری هلندی مبتلا نشدند؟
چرا وایکینگها به بیماری هلندی مبتلا نشدند؟
پادشاهی نروژ کشوری است واقع در اروپای شمالی در غرب شبه جزیره اسکاندیناوی، با جمعیتی حدود تنها 5 میلیون نفر، چیزی معادل نصف جمعیت شهر تهران! نروژ برای ما شاید پیش از هر چیز دیگر تداعی کننده کشوریست سرد ، نزدیک قطب شمال، که شش ماه از سال را درشب و شش ماه دیگر را در روز می گذراند و البته یاد آور نام وایکینگها ، مردمانی جنگجو و دریانورد ، با کشتی هایی بزرگ، که تجارت میکردند، به چپاول میپرداختند، میجنگیدند، و افرادی را برای بردگی به اسارت میگرفتند.
چرا وایکینگها به بیماری هلندی مبتلا نشدند؟
پادشاهی نروژ کشوری است واقع در اروپای شمالی در غرب شبه جزیره اسکاندیناوی، با جمعیتی حدود تنها 5 میلیون نفر، چیزی معادل نصف جمعیت شهر تهران! نروژ برای ما شاید پیش از هر چیز دیگر تداعی کننده کشوریست سرد ، نزدیک قطب شمال، که شش ماه از سال را درشب و شش ماه دیگر را در روز می گذراند و البته یاد آور نام وایکینگها ، مردمانی جنگجو و دریانورد ، با کشتی هایی بزرگ، که تجارت میکردند، به چپاول میپرداختند، میجنگیدند، و افرادی را برای بردگی به اسارت میگرفتند.
حالا اما شاید برای خیلی ها عجیب باشد اگر بدانند، این کشور تولیدکننده و صادرکننده عمده نفت و گاز است. نروژ در سال 2003، سومین صادرکننده بزرگ نفت خام جهان پس از عربستان و روسیه و دومین صادرکننده بزرگ گاز طبیعی به قاره اروپا بود!
نخستین بار ، دهه 1960 بود که نروژی ها در دریای شمال به ذخایر عظیم نفت و گاز دست یافتند. نروژ در سال 2003، حدود 2/4 درصد از نفت جهان و 9/6 درصد از نفت خام غیر اوپک را تولید می کرد ، به گزارش نشریه «نفت وگاز»، در ژانویه 2004، ذخایر نفت خام اثبات شده نروژ، 45/10 میلیارد بشکه بوده است. در سال 2003، 48 میدان نفتی در منطقه وجود داشته اند، 42 میدان در دریای شمال و 6 میدان در دریای نروژ واقع شده اند.. علی رغم بالا بودن هزینه های تولید نفت در منطقه دریای شمال، (12 تا 14 دلار برای هر بشکه )، به لحاظ برخورداری از ثبات سیاسی بالا و نزدیکی به بازار مصرف کنندگان بزرگ اروپا، نقش مهمی را در بازار جهانی نفت و گاز طبیعی بازی کند. همچنین پایین بودن مصرف داخلی نفت، به این کشور اجازه داده است که تقریباً تمام محصولات خود را صادر کند. به نحوی که نروژ اکنون پس از عربستان و روسیه، سومین صادر کننده بزرگ نفت خام جهان است.
نکته اساسی اینجاست که، علی رغم وجود تمامی این ذخایر و حجم بالای انباشته های نفت و گاز این کشور هیچ گاه گرفتار نفرین نفت نشد و خود را از مصائب وابستگی به نفت و گاز مصون نگه داشت، امروز پس از گذشت 40 سال از اکتشاف نفت در این کشور، نروژ نه گرفتار اقتصاد تک محصولیست و نه خود را دچار فسادهای ناشی از رانت نفتی و نه رکود و فرهنگ مصرف گرایی صرف می بیند!
نروژ هم به هلند نزدیک است و هم اقتصاد و فرهنگی مشابه با آن را دارد، با این وجود امروزه به خوبی خود را درمقابل بیماری هلندی واکسینه می بیند، بیماری هلندی مفهومی اقتصادیست برای تبیین این پدیده، که چگونه استفاده از درآمد منابع طبیعی باعث افول در تولید میشود. این عنوان در سال 1977 برای نامگذاری پدیده کاهش تولید در هلند پس از کشف گاز طبیعی در دهه 60 بوجود آمد. "بیماری هلندی" در واقع یک مفهوم اقتصادی است برای توضیح رابطه بین بهره برداری از منابع طبیعی و کاهش تولید. به این صورت که افزایش در منافع به دست آمده از منابع طبیعی (مانند نفت و گاز)به دلیل اینکه تبادل ارز را افزایش میدهد، در این حالت پول کشور با افزایش قابل توجه ارزش روبرو شده، صادرات این کشور به پول کشورهای دیگر گرانتر می شود، ولی واردات به آن کشور به نسبت ارزانتر میشود این امر نهایتا تولید را در اقتصاد یک کشور کاهش داده، صنایع داخلی رفته رفته فلج شوند و قادر به پاسخگویی به تقاضا های جدید نخواهند بود.
اما نکته مهمی که سبب شد نروژی ها هیچ گاه به بیماری هلندی دچار نشوند این بود که آنان، با ایجاد صندوق ذخیره ارزی نفت، به جای اینکه درآمدهای حاصل از صادرات نفت خام در بودجههای سالانه محاسبه نمایند، درآمدهای ارزی اضافی حاصل از فروش نفت را در آن قرار داد و در بودجه سالانه خود وارد نکردند. نروژی ها سعی نمودند تا از منابع این صندوق در جهت تثبیت نرخ ارز در کشور خود و همچنین سرمایه گذاری در کشورهای دیگر استفاده نمایند و همین امر موجب شد تا آثار بیماری هلندی در اقتصاد کشور نروژ بروز نیابد.صندوق یاد شده چند کاربرد عمده دارد؛ اول اینکه درآمد حاصل از ثروت ملی یک کشور را از نظر زمانی و توزیع بین نسلی، به شکلی مناسب مدیریت میکند تا نسلهای بعد، احساس زیان نکنند. دوم اینکه این صندوق در تثبیت نرخ ارز و جلوگیری از شوکهای ناشی از نوسان نرخ ارز و یا میزان ارز در یک کشور تاثیر بسیار کارآمدی دارند. سوم، با ایجاد موانع شدید قانونی، دست دولت از این ثروت بادآورده کوتاه شده و دولت صرفاً به کارایی اقتصادی بخش خصوصی و مالیاتی که از این بخش دریافت میدارد، بسنده کرده و علاوه بر اینکه به دولتی پاسخگو و کوچک و با تمرکز حداقلی تبدیل میشود، تمام تلاش خود را برای ایجاد زمینههای موفقیت بخش خصوصی ایجاد کرده و خود را بعنوان رقیب بخش خصوصی در نظر نمیگیرد. بانک جهانی به دلیل مدیریت مناسب این صندوق درکشور نروژ به کشورهای دارنده نفت و گاز توصیه نموده است که از مدل نروژ استفاده کنند . نکته قابل توجه این است که صندوق ذخیره ارز نفت درنروژ اصولاً به بودجه وصل نشده است و دولت نمیتواند ازمنابع آن برای مصارف بودجه، رقمی را پیش بینی کند. دشواریهای احتمالی دراین صندوق وجود دارد . اقتدار نظام نظارت و تعادل در نروژ عامل دیگری بود که مانع از ایجاد رانتهای نفتی در این کشور شد به طور مثال، یک بازرس ویژه قضایی ،که توسط پارلمان انتخاب می شد. از اختیارات لازم برای نظارت مستقل بر قانونی بودن اقدامات دولت در خصوص درآمدهای نفتی برخوردار است. در نتیجه نظارت قوی پارلمان و دادگستری و نیز به دلیل وجود رسانه های قوی و احزاب ، انجمن های صنفی و سندیکاها کلیه اقدامات زمامداران در این کشور باید شفاف بوده و با پاسخگویی مقتضی همراه باشد. احزاب سیاسی مهم نروژ از همان آغاز به این درک مشترک رسیدند که اقتصاد ملی را باید در برابر هجوم افراطی و شتاب زده پول نفت محافظت نمود تا دچار اتلاف منابع و تورم نشوند.