مصاحبه با همشهری : نقش زیان دیده در وقوع جرم!
هرگاه جرمی در جامعه اتفاق می افتد عوامل مختلفی در بروز آن دخالت دارند ، اولین و اصلی ترین عاملی که همیشه مورد توجه قرار می گیرد مجرم است. اما شاید جالب باشد بدانید که همواره یکی از عوامل موثر در وقوع جرم ، فرد بزه دیده است ، بزهدیده همان کسی است که از وقوع جرمی متحمل ضرر و زیان مستقیم میشود، شاید عجیب باشد اما این یک واقعیت است که گاه افراد مرتکب رفتاری میشوند که خود را در معرض وقوع جرم قرار می دهند
واضح ترین مثال آن کسی است که خودروی گران قیمت خود را بدون تجهیزات حفاظتی لازم در یک خیابان تاریک و خلوت رها میکند یا فردی که با رفتار توهین آمیز خود زمینه مضروب شدنش را فراهم می کند، چند سال پیش در یکی از پرونده های تحت تصدی بنده در خصوص فرد طلافروشی که، در جریان یک سرقت مسلحانه به قتل رسید و شش کیلوگرم طلا از وی به سرقت رفت بعدها مشخص شد مقتول عادت داشته هر روز همه طلاهای مغازه خود را در کیفی می ریخت و با خود به منزل می برد، و قاتلین با علم به همین موضوع حین رفتن به منزل او را غافلگیر کرده بودند.کاملا بدیهی است که مجرم نیز مانند هر شخص عاقلی در رفتار خود نفع شخصی اش را مبنا قرار می دهد و بر همین اساس به دنبال اتخاذ تصمیمی عقلانی و فایده گرایانه است. به عبارتی بزهکار برای ارتکاب جرم ، هم موقعیت تحقق بزه و احتمال به نتیجه رسیدن آن را می سنجد و هم توانایی ها و نقاط ضعف خود را مدنظر قرار می دهد و نهایتا بر اساس سود و زیان احتمالی دست به تصمیم گیری می زند. بنابرین اینکه برخی افراد و گروهها بیش از دیگران در معرض بزه دیدگی قرار دارند یک واقعه اتفاقی نیست و براساس شیوه یا سبک زندگی افراد و عملکرد زندگی آنان متغیر است. رفتار افراد نقش کلیدی در آسییب پذیری آنها دارد، چرا که شیوه و سبک زندگی افراد را بیشتر در دسترس و در معرض تهاجم بزهکاران قرار می دهد. هر چه افراد شیوه زندگی بازتری داشته باشند و افراد ناشناس بیشتری را به حریم زندگی خود وارد کنند، احتمال بزه دیدگی شان نیز بیشتر می شود. در همین موردی که فرمودید هم نقش مقتول در قربانی شدن کاملا مشهود است هم از این جهت که فردی را وارد زندگی خود کرده که شناخت چندانی نسبت به او نداشته است و هم از سویی با انتقال اموال خود به وی آن هم به صورت صلح عمری، فردی بیگانه را در موقعیتی قرار داده که رسیدنش به اموال و دارایی وی متوقف بر مرگ او بوده است ،و همین موضوع انگیزه قتل را در فرد مجرم ایجاد نموده است. البته مصالحه به شرط عمری عقدی شرعی و قانونی است که مزایای فراوانی هم دارد اما در این مورد فرد مقتول با اعتماد بی مبنای خود و ایجاد یک وضعیت مخاطره آمیز برای خود زمینه قتل خود را فراهم کرده است. البته در این خصوص کسی در پی تبرئه قاتل یا توجیه عمل وی نیست بلکه این هشداری برای افراد است که با رفتارشان خود را در معرض رفتارمجرمانه قرارندهند.این یک واقغیت است که اعتماد نا بجا سرآغاز بسیاری از جرائم در جامعه می باشد. قتل، سرقت، کلاهبرداری، تجاوز و بسیاری از جرایم دیگر می تواند تاوان یک اعتماد نابجا باشد. شهروندان باید بدانند که ظاهر موجه و آراسته و قدرت بیان خوب دیگران نشانهی قابل اعتماد بودن آنان نیست. هیچ چیز به اندازهی طمع و اعتماد نابجای افراد، کلاهبرداران را به ارتکاب جرم بر علیه آنان ترغیب نمیکند. این مسائل درسی است که خانوادهها باید اولین آموزگاران آن باشند.
این مطلب در هفته نامه همشهری سرنخ 24/08/1393 به چاپ رسیده است!