وب سایت شخصی محمد حسنوند

وب سایت شخصی محمد حسنوند

وب سایت شخصی محمد حسنوند

وب سایت شخصی محمد حسنوند

۲۹ تیر ۹۳ ، ۲۲:۴۲

قضاوت از دیدگاه علی (ع)

اهمیت قاضی و کار او فوق‌العاده است و اسلام آن را منصب انبیاء می‌داند و عملاً هم اختیار مال و عرض و آبرو و ناموس مردم و اعتبار فردی و اجتماعی و تجاری مردم در دست اوست به همین جهت شرائط مهم و ویژه‌ای دارد و در انتخاب آن باید جهات زیادی را مراعات کرد.

در فرمان تاریخی علی- علیه‌السلام- به مالک اشتر فرازی به این مهم اختصاص داده شده که بسیاری از شرائط و صفات قاضی به طور فشرده در آن بیان شده است 

حضرت علی- علیه‌السلام- به مالک توصیه می‌کند که برای منصب قضاء برترین آنها را برگزین : « ثم اخترللحکم بین الناس:

1- افضل رعیّتک فی نفسک[1]

2- فمن لا تضیّق به الامور.

3- ولا تمحکه الخصوم.

4- ولا یتمادی فی الزّله.

5- ولا یحصر من الفی الی الحقّ اذا عرفه.

6- ولا تشرّف نفسه علی طمع.

7- ولا یکتفی بادنی فهم دون اقضاه.

8- و اوقفهم فی الشبّهات

9- و آخذهم بالحُجَج .

10- و اقلّهم تبرّعاً بمراجعة الخصم.

11- و اصبرهم علی تکشف الامور.

12- و اصرمهم عند اتّضاح الحکم.

13- ممّن لا یزدهیه اطراء.

14- ولا یستمیله اغراء .

15- اولئک قلیلٌ.[2]

این فراز صرفا در رابطه با وظیفه حاکم و والی در گزینش قاضی مراعات صفات و شرائط لازم برای قاضی و متولیان منصب قضاوت است [3]که عناصر مهم تشکیل دهنده قضاوت به حق حکم به واقعیت که به طور عمده عبارتست از عناصر ایمان و تقوا، عدالت و خدا ‌‌ترسی، علم و آگاهی در آن گنجانیده شده است که ترجمه آنها را به همان صورت از نظر شما می‌گذرانیم:

در اسلام بر خلاف سایر مکاتب حقوقی و قضائی که بیشتر به ظاهر و علم تکیه می‌شود نه به باطن و تقوا، به تقوا و باطن قاضی تکی? بیشتری شده است که مشاهده می‌کنید:

برای قضاوت و داوری کسی را از میان مردم انتخاب کن که دارای صفات علمی و اخلاقی زیر باشد :

1- برترین و افضل و داناترین مردم تو باشد.

2- انبوه مشکلات و فشار کارها او را بستوه نیاورد (یعنی پرحوصله و صبور باشد).

3- اصرار و پافشاری طرفین دعوا (و وکلای آنان) در احقاق حق خود و لجاجت آنان او را به خشم نیاورد.

4- اگر اشتباه کرد و دانست که خطا رفته است از بازگشت به حق و اعتراف به اشتباه سرباز نزند.

5- گرفتار طمع و آز و مطامع پست و شوم نفسانی نباشد.

6- در قضاوت و صدور حکم با اطلاع کافی باشد و به فهم و اطلاع سطحی اکتفاء نکند.

7- نسبت به مسائل و امور مشتبه و پیچیده و سردرگم محتاط‌‌تر باشد و برای کشف حقایق نسبت به دیگران تأمل و تحمل بیشتری داشته باشد.

8و9- مصرتر از هر کس در پی‌بردن به واقعیات قضایا باشد و به دنبال دلائل و براهین قطعی مخصوصاً در موارد مشتبه باشد و برای به دست آوردن آن از هیچ تلاشی فروگذار نکند.

10- از مراجعه طرفین دعوا و کثرت آن کمتر احساس خستگی و ناراحتی نماید.

11- از هر کس دیگر در کشف مسائل و حقیقت صبور و مقاوم‌تر باشد.

12- پس از رسیدن به حقی و قطع و یقین نسبت به حکم، در صدور حکم قاطعیت داشته باشد و سرعت عمل به خرج دهد (قاطع و سریع باشد).

13- کسی باشد که تملق و چاپلوسی در او اثر نکند و سبب خفت او نگردد.

14- مکر و حیله، خدعه و فریب و نیرنگ او را به هر سو نکشاند.

15- مالک ! توجه داشته باش که اینگونه افراد کم‌یابند( پس باید تلاش، دقت و جستجوی بیشتری برای یافتن آنان بنمائی) [4]

اینها یک سری شرائط عمومی و کلی برای منصب حساس قضاء بود ولی اهمیت ویژه و حساسیت کار قضاوت و کاربرد آن ایجاب می‌کند که فقه اسلام نیز برای قاضی شرائط ویژه‌ای قائل شود.

این شرائط که در کتب فقهی برای قاضی شمرده شده است برخی آنها را واجب و برخی مستحب دانسته‌اند، شرائط وجوبی عبارت است از علم، بلوغ، عقل، ایمان، عدالت، ذکوریت و طاهرالولادة که بین فقها تقریباً اتفاقی است.[5]

برخی از علماء از جمله مرحوم شیخ بهاء الدین پنج شرط دیگر را واجب دانسته است که عبارتند از:

1- حریت، کتابت، بینائی، نطق، و عدم نسیان.

هرچند مؤلفان کتب معروف سه شرط یاد شده از این پنج شرط را (حریت و بینائی و کتابت) بنابر قول مشهور واجب دانسته‌اند ولی درباره نطق و عدم نسیان اختلاف نظر دارند برخی آن را واجب و برخی مستحب دانسته‌اند.

منصوب از طرف امام، اجتهاد، طهارت مولد، (حلال‌زادگی) و ضبط حافظه قابل اطمینان داشتن و نیز فراست و حذاقت، ورع تقوا، شجاعت و صبور و حلیم‌بودن را نیز برخی شرط دانسته‌اند، ظاهراً این شروط بیشتر از همان عهدنامه علی –علیه‌السلام- به مالک اشتر استفاده شده است که در رابطه با اوصاف قاضی به او سفارش نموده است.

اینک به توضیح بیشتر برخی از این صفات و شرائط می‌پردازیم:

1- بلوغ، 2- عقل، این دو شرط اجماعی و مسلم بین فِرَق اسلامی است مستند این شرط عقل و اجماع و قرآن و سنت است.

2- ایمان و اعتقاد به اصول دین و مذهب نیز مسلم است به دلائل اربعه، قرآن و سنت و عقل و اجماع از جمله از قرآن آیه : (و لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلاً)[6]. زیرا به هیچ وجه اسلام مال و جان و عرض و ناموس مسلمان را به دست غیر مسلمان نخواهد داد.

3- ذکوریت: فقهاء بالاتفاق ذکوریت را شرط دانسته‌اند بنابراین تصدی منصب قضاء را برای زن جایز نمی‌دانند.

پیامبر صل‌الله‌علیه‌و‌آله در وصایای خویش به علی- علیه‌السلام- می‌فرماید: «یا علی لیس علی المرأة جمعةٌ ولا تولی القضاء».

و باز معصوم فرمود: «لا تتولی المرأة القضاء».

ضمنا از فقهاء عامه شافعی نیز قائل به عدم جواز قضاء زن است ابوحنیفه نیز همین طور عقیده دارد و فقط در مواردی که شهادت زن مقبول است قضاوت او را نیز قبول می‌داند.

طهارت مولد: قداست مقام قضاء در اسلام و اهمیت مقام قاضی و نفوذ معنوی کلام و قضات و دادگاهها ایجاب می‌کند که متصدی این حکم نیز دارای قداست ظاهری و باطنی باشد و به هیچ وجه موجب نفرت طبع مردم نباشد، به همین جهت فقهاء مسأله طهارت مولد یا ولدالزنا نبودن قاضی را شرط دانسته‌اند.

4- منصوب از قِبَلِ امام – علیه‌السلام – از طرف امام (ولی معصوم) (و یا ولی‌الامر) نیز برخی شرط دانسته‌اند که جدا بحث شده به علاوه فراست، حذاقت، ورع و پاکدامنی، صبور و حلیم بودن را نیز شرط دانسته، ضبط و حافظه قابل اطمینان شرط علم (یا اجتهاد) شرطیت اجتهاد در قاضی مورد اتفاق همه فِرَق اسلامی خصوصا شیعه است جز ابوحنیفه[7].

در شرطیت علم قاضی دلائل زیادی داریم که:

از جمله روایت معروف و منقول از امام باقر –علیه‌السلام- است که فرمود : «من افتی الناس بغیر علم و لا هدی من الله لعنة الله و ملائکة الرحمة و ملائکة العذاب و لحقه وِزر من عمل بفتیاه».

[1]- به همین جهت علی (ع) در جمله دیگری می­فرماید :« افضل الخلق اقضاهم بالحق» شرح غرر آمدی ج2 ص 468 چاپ دانشگاه.

[2]- نهج‌البلاغه نامه 53 ص 434 و 435 صبحی صالح.

[3]- دنباله این فراز ص 435 فرازی از وظائف حاکم را در برابر قاضی و مراعات حقوق قاضی بیان می‌کند در بخش بعد می‌آید.

[4]- قضاء و شهادت ص15.

[5]- علاوه بر شرط اسلام ایمان و نیز دوازده امامی بودن نیز مطرح است.

[6]- نساء آیه 1.

[7]- بنقل از فتح الغدیر.

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۲۹