ارزان تر از همه جا !
محمد حسنوند. پایان نامه ، پروپوزال ، پروژه آماده دانشجویی ، مقاله نویسی تضمینی ، isi و امثال اینها، عباراتی است که این روزها خواندشان روی انواع و اقسام پوستر ، کاتالوگ ، شیشه مغازه ها و صد البته دنیای مجازی دیگر به امری عادی و متعارف تبدیل شده است . نوشته هایی از این قسم که قرار بود سنجه ای باشد برای ارزیابی دانش افراد ، مراکز علمی و حتی رشد علمی کشورها و نیز راهی برای به فعلیت رساندن و انتشار آموخته های علمی، امروز اما بازاری است پر رونق و صد البته پر منفعت ،که از شیر مرغ تا جان آدمی زاد هم در آن یافت می شود.
اثبات این ادعا هم کار چندان سختی نیست! کافی است تقبل زحمت فرموده خیابان انقلاب را از چهار راه ولیعصر به سمت میدان انقلاب حرکت کنید، فرقی هم نمی کند کجا را نگاه می کنید، اگر آدم سر به زیری هستید، روی زمین نوشتهاند و یا اعلامیه چسباندهاند. و اگر هم آدم سر به هوایی باشید، پارچه نویسی و بنرهایی که از تیرهای چراغ برق و شاخههای درختان آویزان است، هوش از سر هر طالب علمی خواهد ربود! و اگر هم عادت دارید به هر طرفی گاهی نگاهی بیاندازید، باز هم بی نصیب نخواهید ماند، به شیشه کتابفروشی، به تنه درختان کنار خیابان، به صندوق پست، کیوسک تلفن و گلاب به روی ماهتان حتی به سطل آشغال، همه جا پر از آگهی نوشتن پایاننامه و مقاله ISI است. حالا اما این داستان نه محدود به تهران است نه خیابان انقلاب که این تجارت پر سود مدتهاست جای خود را در میان سایر کسب و کارهای مردمان ایران زمین باز نموده، مکان و زمان و رشته و پایه و امثالهم تاثیری بر آن ندارد تنها کافی است سری به نزدیک ترین مرکز دانشگاهی محل زندگیتان بزنید تا از این غافله عقب نمانید. و البته نکته جالب هم این است که علیرغم سیطره تاریخی تورم بر تمامی بخشهای دیگر اما رقابت در این بازار آن چنان داغ است که انگار قیمتها چندان هم بالانیست !حداقل بقول خودشان ارزانتر از همه جا!
بنابرین دیگر چه جای شگفتی است، اگر می بینیم علیرغم رتبه بالای رشد درج مقالات علمی ایران در جهان، این حجم انبوه نه گره ای از معضلات و نارسایی های اجتماعی مان گشوده و نه آثار آن در رشد صنعتی و کشاورزی مان مشهود است. بنابرین این سوال باپرجاست و شایسته تامل است که دلیل ایجاد و گسترش این پدیده در کشورمان چیست؟ پر واضح است که تا تقاضایی نباشد عرضه ای نیز نخواهد بود و تا خریداری نباشد متاعی هم قیمت نخواهد داشت چه برسد به آنکه آنقدر پر سود باشد که حجم تبلیغات آن از آگهی های مرسوم چیپس و پفک و غیره نیز پیشی بگیرد! جای دور چرا برویم؟! تصورش دور از ذهن نخواهد بود که ریشه اصلی این نابهنجاری را در سیستم آموزش عالی مان یعنی جایی که قرار است این متاع ارائه شود بجوییم. در واقع این "سیطره کمیّت" (بخوانید ارزیابی فله ای) بر فضای آموزشی و نحوه امتیاز دهی دانشگاه و مبنا شدن آن در ارزیابی داوطلبین ورود به تمامی سطوح دانشگاهی ماست که اینچنین فضا را برای افراد سودجو فراهم نموده است. هر دانشجو، استاد یا پژوهشگری اگر بخواهد به هر بخش از مراکز دانشگاهی وارد شود نخستین سوالی که باید پاسخی در خور و شایسته بدان بدهد تعداد مقالات است که هرچه تعداد آن بیشتر باشد امکان ورود شخص به حوزه علمی فزون تر می شود در صورتیکه مقالات علمی - پژوهشی در نشریات خاص و یا ISI در مجلات بین المللی نداشته باشد نه فقط امکان هرگونه ارتباط بعدی از وی سلب می شود بلکه بعنوان استاد، دانشجو و محقق "بیسواد" یا کم سواد تلقی شده و از گردونه آموزش عالی حذف می گردد. البته بدیهی است که در دنیای امروز، پژوهش یکی از محورها و شاخصهای اصلی پیشرفت و تعالی هر جامعه بوده و هست و موفقیت در تمام فعالیتهای مربوط به توسعه صنایع، کشاورزی، خدمات و... به گونهای به گسترش فعالیتهای پژوهشی بستگی دارد. در واقع پژوهش یکی از محورهای مهمی است که ضامن پیشرفت و توسعه پایدار در هر کشور است و بدیهی است که اگر پژوهشی نشود، دانش بشری هم افزایش رشد و توسعه نخواهد یافت و دچار سکون و رکود خواهد شد و در این مجادله ای نیست اما مساله در چگونگی تعریف و فهم موضوع و نحوه ارزیابی آکادمیک است که نظام آموزش عالی افراد را به مقاله سازی، مدرک گرایی و تئوری پردازی صوری، ساختارگرایی، و گردآوری تشویق و ترغیب می کند. بنابرین گزافه نیست اگر بگوییم بازنگری اساسی در سیاست های نظام اموزش عالی کشورمان در خصوص نحوه جذب دانشجو و استاد و نیز چگونگی ارتقاء استادان نیار ضروری کشور ماست ، تا ببینیم روزی را که نه علم ارزان باشد و بی قدر و نه اهل آن!
بدو گفت موبد که دانش بهاست // که دانا بهگیتی زهرکس مهاست
منبع:عصر ایران